بین یک مشت شغال و بوف است
دشمن از صید خودش مشعوف است
فقط انگشتر او گم نشده
چند عضو بدنش محذوف است
حجم گودال پر از خون شده است
ظرف کوچک تر از این مظروف است
سرّ هستی ست چرا پس این قدر
روضه های بدنش مکشوف است
بارش سنگ به پیشانی او
داستان صفت و موصوف است
ترسم این گرگ تو را زجر دهد
شمر خنجر زدنش معروف است
بر شهیدان کفن این جا جرم است
روسری داشتنش موقوف است
روی یک نیزه نشسته است و هنوز
چشم هایش به حرم معطوف است
قد زینب شده این جا خم لیک
نگرانیش ز شام و کوفه است
شاعر : عباس احمدی
سلام .امروز عاشورا بود و دل من تنگ ثانیه ثانیه ای امروز دلتنگ نماز ظهر عاشورا ،دلتنگ عزاداری و هیات رفتن ،دلتنگ شام غریبان و یه عالمه شمع
امروز دوباره پسربچه هایی رو دیدم که ته صف های هیات ها به زور زنجیرها رو بالا میبردن وبر شونه اشون میزدن ،پیرمردهایی که سیم های هیات رو دردست داشتن جوونهایی که با تمام عشق و ارداتشون برطبل میکوبیدن و یا سنج میزدن
بعضی هاشون پابرهنه تو هیات ها بر سروسینه میزدن همه داشتن عزاداری میکردن حتی اون طفل های شش ماهه ای که ساعتها بغل مادرهاشون بودن وبا سربنده های یا حسین و یا ابالفضل بهت زده نگاه میکردن
به قول خانم حضرت زینب س :ما رایت الا جمیلا
همه چیز زیبا بود همه جا بوی عزا و عود بود صدا سنج و طبل ونوحه
چشمهای خیس و بغض و گریه هم بود هر کس برای خودش عزاداری میکرد با هر اعتقاد و تیپی ، همه عاشق حسین اند وعرض ارادت میکردند
یا حسین یک نیم نگاهی ازتو کافیست
ای که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
حسین جان ما که میدونیم خواسته یا ناخواسته دانسته یا نادانسته دل تو وامام عصرمون رو به درد آوردیم ولی تو را به حق عشق به اینروز که در دل همه ماست از خطاها مون بگذر
پیش خدا شفاعتمون کن فرج مهدی موعود رو برسونه و این دلهای خسته رو به کربلا راه بده بگذار این دل های خسته توی حرم تو آروم بگیرن
یا حسین به اندازه بزرگی دنیا دلم تنگ بین الحرمینه
یا حسین چشم انتظار دیدن بارگاهتم
یا حسین یا حسین
.: Weblog Themes By Pichak :.